مراسم طلب باران (باران ده)
در سال هایی که بارندگی کم بود عدهای از بچههای روستا شبانه جمع شده و با چوب و لباس آدمکی درست کرده که به آن چولی قزک می گفتند. یک نفر از بچهها آنرا بر دوش گرفته جلوی گروه حرکت می نمود. گروه ضمن حرکت در کوچهها شعر یا دعای «الله بده تو باران» را با صدای بلند می خواندند. این گروه در خانههای روستا را می زدند و اهل خانه آرد، گندم، نخود و ... به آنها می دادند. در ضمن بعضی از جوانان خانواده یواشکی با سطلی آب به پشت بام خانه می رفتند و آن سطل آب را بر سر افراد گروه می پاشیدند تا باران بیاید. در پایان هم مواد جمع آوری شده به یکی از بقالیهای محل می فروختند و پولش را بین یکدیگر تقسیم می کردند. به امید این که با دعای این کودکان معصوم باران رحمت الهی زمین را شاداب کند. بعضی از این اشعار به شرح زیر است:
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
ابر سیاه پر پر خود را کشیده یک بر بارون بباره جر جر
الله بده تو باران به حرمت مزاران
***********************
ابر سیاه هندو خود را کشیده یک سو بارون بباره هو هو
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
گل های سرخ لاله بام زر خاک مناله از غم عو جاله
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
گندم که سینه چاکه یک گز به زر خاکه از توشنگی هلاکه
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
اونای که دیمه کارن عوئی به جو ندارن امید با تو دارن
الله بده تو باران به حرمت مزارون
**********************
|
|
هم بزا و هم میشان از توشنگی پریشان حکم خدای ایشان
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
بزغاله ها شیر مایه چپونا پنیر مایه مالدار میش سیر مایه
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
بزغاله ی کر کفتر بغ می زنه سر پل از غم شیر مادر
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
آهو به کوه چریده خشه د کم چغیده
به سر چیشمه دویده یک چک عو ندیده
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
دِیقون نو رسیده بل ر به دست کشیده
به سر عو دویده یک چک او ندیده
الله بده تو باران به حرمت مزاران
**********************
|
نحوه قرعه کشی های محلی شهرستان تايباد
قرعه کشی ها در محل و منطقه ما در شرایط مختلف و بین سنین مختلف به گونههای متفاوتی صورت می گیرد که در اینجا چند نمونه آن را به اختصار خدمت شما عرض می نمایم:
هوش، هوش کردن (housh housh kerdan)
در این روش که می تواند بین دو یا چند نفر اتفاق بیافتد بدین صورت است که از قبل یک نفر را مشخص می کنند که شمارش از او شروع شود و شمارش در جهت عقربههای ساعت باشد یا در جهت خلاف حرکت عقربههای ساعت سپس همه دو تا دست و یا یکی از دستان را به پشت سرشان می برند و یک عدد را بین یک تا ده با انگشتان مشخص می کنند و بعد همه با هم با گفتن "هوش هوش" دستان را به جلو می آورند و یک نفر که استا است تعداد انگشتان افراد را شمارش می کرده و روی جمع می بندد. بعد از آن شروع به شمارش از آن فردی که قبلا تعیین کرده اند می نماید تا به عدد آخر برسد آنگاه هر کس آخر شد برنده است. البته اگر اشیا مورد قرعه کشی بیش از یک مورد باشد آن ها را هم شماره گذاری می کنند که اولی به نفر برنده و دومی به نفر بعد و الی آخر تعلق گیرد.
تر و خشک
نوعی دیگر قرعه کشی را که معمولا بین دو گروه صورت می گیرد و بیشتر بچهها در بازیهای کودکانه اشان استفاده می کنند "تر و خشک" است. بدین ترتیب که یک نفر یک سنگ نسبتاً تختی را پیدا می کند و یک طرف آن را با آب دهان تر می کند و سپس از طرف مقابل می پرسد "تر می خواهی یا خشک؟" و اوهم با گفتن کلمه تر یا خشک خواسته خودش را ابراز می دارد و او هم بعد از آن سنگ را به هوا می اندازد تا ببیند که وقتی به زمین افتاد تر است یا خشک. و برنده یا شروع کننده بازی مشخص شود.
از کی؟
نوع دیگر قرعه کشی "از کی؟" است بدین صورت که وقتی می خواهند چیزی را قسمت کرده و بین چند نفر تقسیم کنند. پس از تقسیم کردن آن برای مشخص کردن این که کدامیک متعلق به کدام یک از افراد باشد از یک نفر می خواهند که صورتش را به یک طرف دیگر بچرخاند که اشیا تقسیم شده را نبیند سپس یک نفر دستش را به صورت اتفاقی روی تک تک بخش ها می گذارد و می پرسد: "این از کی؟" و او نام افراد را یکی یکی در جواب می گوید و سهم هر کس را مشخص می کند.
از چند تا؟
نوع دیگر قرعهکشی این است که وقتی می خواهند چیزی را بین چند نفر تقسیم کنند یک نفر برای شروع شمارش و یک نفر به عنوان شمارشگر و یا همان استا انتخاب می شود و معمولاً شمارش در جهت خلاف حرکت عقربههای ساعت انجام می شود و قبل از آن چیزهای مورد تقسیم هم شمارهگذاری می شود. سپس استا از یک نفر می پرسد: "از چندتا؟"و آن فرد باید بلافاصله و بدون اندیشه قبلی عددی را که عموما چند برابر تعداد افراد حاضر در آنجا است بگوید و استا شمارش را از فرد مشخص شده شروع می کند تا به عدد مورد نظر برسد. آنگاه بخش نخست مال آن کسی می شود که آن عدد مال او شده است و بقیه به ترتیب مال سایر افراد می شود.
خرو پک یا اسبو چک
این روش را که معمولا با یک بجول (یک استخوان خاص که از مفصل زانوی چارپایان بخصوص گوسفند و بز و یا گاو بدست می آید.) انجام می شود که یکی از طرفین بجول را برمیدارد و از طرف مقابل می پرسد: «کدام یک را می خواهی ؟ اسب و چک یا خر و پک؟» و طرف مقابل یکی را انتخاب می کند و سپس او بجول را به هوا می اندازد تا ببیند وقتی به زمین افتاد چه شکلی دارد. اگر درخواست او درست از آب در آمده بود او برنده است و در غیر این صورت طرف مقابل برنده است. لازم به ذکر است که چهار طرف بجول چهار اسم دارد که عبارتند از: طرفی که گود است چک (chek) و طرفی که بالا آمده است پک (pok) و بالایی که گود است اسب (asb) و بالایی که برآمده است خر (khar) نام دارد. در سالهای اخیر روشهای دیگری رایج شده مانند: ده، بیست، سی، چهل، ... . سنگ، کاغذ، قیچی و .... که روش های گذشته را دارد منسوخ می کند.
نفرین های رایج در شهرستان تايباد:
نفرین هم بخشی از فرهنگ ماست که هنگام برخورد با ناملایمات و آنچه که باب میل فرد پیش نمی رود به صورت یک نوع واکنش امکان بروز پیدا می کند و شاید یک نوع بازخورد است در مقابل افرادی که واقعیت را متوجه نمی شوند و یا آنطوری که ما انتظار داریم انجام وظیفه نمی کنند. در اینجا در نظر است چندتایی از الفاظی را که تحت عنوان نفرین بین افراد منطقهی ما، بخصوص بین اعضای خانواده و دوستان و بویژه بین مادر و فرزندان رایج است به حضور شما تقدیم نمایم.
افلج که ندری(aflej ke nadere): وقتی که تقاضای انجام کاری را از کسی می نمایی و او آن کار را انجام نمی دهد و یا خیلی با کراهت و بی میلی به انجام آن می پردازد. یعنی فلج که نیستی.
الای خش شی(elaye khosh shee): الهی خشک شوی. الهی فلج شوی. وقتی که به طور ناگهانی ضربهای به کسی می زنی که او احساس درد می کند این الفاظ را به نشان اعتراض به زبان میآورد. گاهی هم می گویند (الای دسته کا تو خش شه)
به دردا پس کلی مه (be derda pas keley me): وقتی کسی خبر می دهد که فلان کار که مد نظر شما بود انجام ندادم او در جواب به نشان اعتراض می گوید:
به دردا پس کلی مه. یا به دردکا سر مه. درد کا ناسور (derdeka na soor): معمولا مادران در جواب شنیدن صداهای ناخوشایند مثل صدای گریه بچه از از سر بهانه جویی و یا هر صدای گوش خراش دیگری که موجب آزار آنه ا شود.
لکک به در کنی (lokkak be dar konee): به احتمال زیاد منظور این است که غده در بیاوری و یا به اصطلاح امروزی تومور در بیاوری.
درد بی درمو تور بگیره.(dared be dermoo tor begeerah): درد لاعلاج بگیری.
تو فراشا سه یک تور بگیره (tou ferasha se yak tor begeerah): تو فراشا سه یک که احتمالا مراد همان "مالاریا" باشد را وقتی به کار می بردند که مایل نبودند فردی کاری را انجام دهد.
خدا تور ور دره (khoda tor var derah): این گفته از روی نارضایتی است که فرد کاری باب میل انجام نداده است.
سیه سرطو تور بگیره (seyah sertoo tor begeerah): سیه سرسطو همان سرطان سیاه و مراد مرض لاعلاج است.
تیر به جگر تو بخوره (teer be jegar to bokhorah): .یعنی اینکه بمیری و از بین بروی.
بغدادی شی. (boghdadee shee): مراد این است که یعنی کور شوی و نتوانی ببینی.
خنه زل به در کنی (khenazel be dar konee): خنه زل یک نوع بیماری لاعلاج بوده است.
جوروم مرگ شی. (jorom marg shee): مراد همان جوانمرگ شوی و یا به پیری نرسی است.
کور شی نبینی (koor shee nabeenee): وقتی به کار برده می شود که فرد آرزوی ناخوشایندی برای کسی دیگر می نماید.
نانهاي سنتي و محلي شهرستان تایباد
در واقع نانهاي سنتي و محلي يکي از مظاهر فرهنگي با ارزش هر کشوري به شمار ميرود که فنون پخت آن نانها ميراث شفاهي آن کشور به شمار رفته و از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود. بنابراين ميتوان اينگونه نتيجه گرفت که حفظ و شناساندن مهارت پخت نان مانند حفظ يک اثر تاريخي از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. نان به عنوان مهمترين غذاي مصرفي مردم کشور، همواره بيشترين سهم را در هرم غذايي و نقش عمدهاي را در سفره خانوادههاي ايرانيان داشته و دارد، به گونهاي که اين فرآورده، بخش جدايي ناپذير سفرههاي ايرانيان با هر قوم و نژاد است.
گیاه سَچ و نان سچ
گیاه سَـچ یک گیـاه خودرو در مناطق کوهپایهای غرب و جنوب غرب تایبـاد اسـت که در اواخـر زمستان و با گرم شـدن هوا سـر از زمیـن درمی آورد. مردم محلی به این گیاه سَچ یا سیچ می گویند. گیاهی آبدار و خوشمزه که همه ساله در فروردین ماه حتماً در سفرههای گرم روستایی تایباد می توانید آن را ببینید. از این گیاه از آنکه بزرگ شود در غذاهایی مثل آش، برنج، همینطور با جوشاندن و کوبیدن گیاه برای پخت کوکو و خوراک سبزی از آن استفاده می کنند. همچنین بانوان هنرمند روستایی با تمیز کردن گیاه، شستن و خرد کردن و افزودن نمک به آن اقدام به فشردن گیاه می کنند تا کفی که در برگ گیاه است خارج شود. سپس همراه خمیر مخلوط کرده و بعد چونه را نازک کرده و در تنور گذاشته تا نان پخته شود. نان سچی از محبوبیت خاصی در بین روستاییان برخوردار است.
نان قدمال
مواد لازم: آرد– آب– خميرمايه دانههاي معطر (زيره سياه– سياه دانه– باديون)– روغن حيواني– زردچوبه
طريقه پخت: آب ولرم و خميرمايه و دانههاي معطر را مخلوط كرده خمير نسبتاً سفت مي گذاريم نيم ساعت استراحت كرده بعد چونه مي گيريم. مجدداً 10 دقيقه استراحت و در آخر خمير را باز كرده و از روغن حيواني و زردچوبه روي خمير ريخته و خمير را تا مي كنيم اين كار را 5 الي 6 مرحله انجام داده و در نهايت در تنوري كه از قبل گرم شده مي پزيم .
چِلپَك ((chelpak
مواد لازم: آرد– آب– خميرمايه دانه هاي معطر(سياه دانه – باديون)– نمك– زردچوبه– روغن- شكر
طريقه پخت: آب ولرم و خميرمايه و سياه دانه و باديون و زردچوبه را مخلوط كرده مي گذاريم تا استراحت كرده و اصطلاحاً خمير وَر بيايد (نوع خمير بايد شل تر باشد) بعد از استراحت خمير، چونه گرفته مجدداً استراحت داده بعد چونهها را نازك كرده و در روغن سرخ مي كنيم و در آخر روي نانها را با شكر و در صورت تمايل دارچين تزئين كرده تا شيرين شود و بعنوان نذري در ماه مبارك رمضان يا روزهاي پنج شنبه بر سر مزار استفاده مي شود.
كُماج (نان صحرايي)
مواد لازم: آرد– آب– نمك
طريقه پخت: آرد و نمك و آب را با هم مخلوط كرده خميري نسبتاً سفت تهيه كرده و در داخل پارچه كنار مي گذاريم بعد آتش نسبتاً بزرگي تهيه كرده با سنگ و سنگريزه پوشش مي دهيم بعد كه خوب آتش گرفت از خمير چونههاي نسبتا بزرگي برداشته و داخل آتش قرار داده و روي آن ها را با آتش مي پوشانيم زمان پخت يك ساعت طول مي كشد. ترجيحاً قورمه و جزغاله هم داخل آن مي توان گذاشت.
كاك (نان صحرايي فوري)
مواد لازم : آرد– آب– نمك
طريقه پخت: آب و آرد و نمك را با هم مخلوط كرده خميري صاف تهيه مي كنيم سنگها را داخل آتش گذاشته تا داغ شود بعد از خمير تهيه شده يك لايه روي سنگ ماليده و آن را در كنار و يا داخل آتش قرار مي دهيم. زمان پخت نيم ساعت
قلفی(ghelefee)
نوعی نان روغنی است که در داخل قلف (دیگ) پخته می شود که خمیر را که مقداری ادویه جات و جزغاله (سرخ شده دنبه گوسفند) به آن افزودهاند با مقداری روغن در یک دیگ و یا همان قلف گذاشته و آن را روی شعله آتش نرم می گذارند تا مثل برنج دم بکشد و پف کند و پخته شود. این نوع از نان بسیار خوشمزه و مورد علاقه بچه ها است.
|